جُوو قاسُمگویش بختیارینام گیاهى خودرو، داراى سه برگ باریکو غدهاى به اندازه یک فندق بزرگ کهخوردنى است. چون از راه غده تکثیرمىشود و همین غده را مردم از زیر خاکبیرون مىآورند، رو به انقراض است.
جوفلغتنامه دهخداجوف . [ ج َ وَ ] (ع ص ) فراخ . (منتهی الارب ). || (اِمص ) فراخی . سعه . وسعت . || (مص ) درون کاواک (خالی و بی مغز) شدن . وفعل آن از سمع است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).