تکریتیلغتنامه دهخداتکریتی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به تکریت که شهرکی بزرگست و دژ استواری دارد در سی فرسخی بغداد. (از انساب سمعانی ). رجوع به تکریت شود.
تکریتیلغتنامه دهخداتکریتی . [ ت َ ](اِخ ) عبدالسلام بن یحیی بن القاسم بن المفرج . متوفی بسال 675 هَ . ق . است و بنا بر قول صاحب فوات الوفیات او را تصانیفی است . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 570).<
تکریتیلغتنامه دهخداتکریتی . [ ت ِ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب ، ازایلات خمسه ٔ فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
تکریتیلغتنامه دهخداتکریتی . [ ت َ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی سوید بغدادی مکنی به ابومحمد که در سال 584 هَ . ق . در گذشت . او راست تاریخ تکریت . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 457). رجوع به عبداﷲ شود.
تکرثولغتنامه دهخداتکرثؤ. [ ت َ ک َ ث ُءْ ] (ع مص ) کرثاةَ. انبوه شدن موی و جز آن و بر هم نشستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تکرتحلغتنامه دهخداتکرتح . [ ت َ ک َ ت ُ ] (ع مص ) شتابان گذشتن . (از اقرب الموارد): تکرتح فی مشیة؛شتاب گذشت و رفت . (ناظم الاطباء).
تقردلغتنامه دهخداتقرد. [ ت َ رِ ] (ع اِ) زیره ٔ رومی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقر و تقرده و تقره شود.
تقردلغتنامه دهخداتقرد. [ ت َ ق َرْ رُ ] (ع مص ) پیچان گردیدن موی . || برهم نشستن و نمد شدن پشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن جریر، مکنی و معروف به ابونصر تکریتی ، پزشک و منجم وعالم هیأت بود. رجوع به ابونصر (تکریتی ...) شود.
ابومحمدلغتنامه دهخداابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن سوید تکریتی . رجوع به عبداﷲ... شود.
حسنلغتنامه دهخداحسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن مسعود تکریتی ، ملقب به نظام . ابن رافع او را حسین نامیده . در 727 هَ . ق . درگذشت . (دررالکامنة ج 2 ص 28).
جعفرلغتنامه دهخداجعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عثمان تکریتی (متوفی 699 هَ . ق .) از اهل تکریت عراق است . شاعر و دانشمند در علم حساب و فرائض بودو در شعرش لطافتی دیده میشود. (الاعلام زرکلی ج 2).