تهاتریلغتنامه دهخداتهاتری . [ ت َ ت ُ ] (ص نسبی ) پایاپای : معاملات تهاتری ؛ معاملات پایاپای . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تهاترلغتنامه دهخداتهاتر. [ ت َ ت ِ ] (ع اِ) گواهی که همدیگر را کاذب کند. (منتهی الارب ). گواهانی که همدیگر را تکذیب کنند. ج ِ تهتر. (ناظم الاطباء).
تهاترلغتنامه دهخداتهاتر. [ ت َ ت ُ ] (اِ) مبادله ٔ کالائی با کالائی دیگر. فرهنگستان ایران پایاپای را به جای این کلمه پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
تهاترلغتنامه دهخداتهاتر. [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) بر یکدیگر دعوی باطل کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را تکذیب کردن . منه التهاترللشهادات التی یکذب بعضها بعضاً کانه جمع تهتر. و فی الحدیث : المتسابان شیطانان یتهاتران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آن
تهاترفرهنگ فارسی عمید۱. (اقتصاد) عمل دو شخص یا دو دولت که طلبها و وامهایی را که به یکدیگر دارند برابر و پابهپا کنند و پول نقد به هم ندهند.۲. دادوستد جنسی و معاوضۀ جنسباجنس بین دو کشور به طور برابر که پولی به یکدیگر ندهند؛ پایاپای.۳. [قدیمی] بر یکدیگر دعوی باطل کردن؛ دعوی کردن دو تن نسبت به یکدیگر که نتی
پایاپایفرهنگ فارسی عمیدویژگی معاملهای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام میشود؛ دادوستد جنسی؛ تهاتری.
نقدیلغتنامه دهخدانقدی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به وجه نقد. ضد جنسی . معاملتی که پولش نقداً و فی المجلس پرداخته شود. مقابل وعده ای و نسیه . || معامله ای که در آن مقابل تحویل دادن متاع پول نقد بپردازند و دریافت دارند. مقابل پایاپای و تهاتری . || نقدی گماشته ؛ گماشته ٔ خزانه دار. (ناظم الاطباء)