تندپزmicrowave ovenواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اجاق که ازطریق امواج الکترومغناطیسی موج کوتاه، با به جنبش درآوردن مولکولهای مواد غذایی، در آنها گرما ایجاد کند و سبب شود که غذا در مدت کوتاهی بپزد
پردیس تندیس،پارک تندیسsculpture park,sculpture gardenواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که در آن مجسمههای مختلف را در محیطی خوشمنظره به نمایش میگذارند
تیزهوشفرهنگ مترادف و متضادتندهوش، تیزرای، زیرک، سریعالانتقال، عاقل، متفطن، متیقظ، هوشمند، هوشیار ≠ کندهوش
تیزویرلغتنامه دهخداتیزویر. (ص مرکب ) به معنی تیزهوش است . چه ویر به معنی هوش هم آمده است . (برهان ). به معنی تیزهوش است و ویر به معنی دانش و عقل است ... (انجمن آرا) (آنندراج ). تندهوش و تیزهوش . (ناظم الاطباء). تیزهوش وهوشیار. (فرهنگ فارسی معین ). تیزفهم . سریعالانتقال . صاحب فراست . (یادداشت ب
سریعلغتنامه دهخداسریع. [ س َ ] (ع ص ) جَلد و شتاب کننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). زود. (مهذب الاسماء). شتابنده . (دهار) (منتهی الارب ).- سریعالامضاء ؛ زودگذر : شمشیر قضا نافع و سریعالامضاءاست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).- <span class="hl