تطابقلغتنامه دهخداتطابق . [ ت َ ب ُ ](ع مص ) اتفاق کردن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). ائتلاف و اتفاق و تساوی . (اقرب الموارد). مطابقه و موافقت و اتفاق و اتحاد و یک جهتی و برابری و یکسانی و مشابهت و پیوستگی . (ناظم الاطباء).
تطابقaccommodation 3واژههای مصوب فرهنگستانتغییر فاصلۀ کانونی چشم که در نتیجۀ تغییر شکل عدسی ایجاد میشود و مشاهدۀ اشیا را در فاصلههای متفاوت امکانپذیر میسازد
تطابقلغتنامه دهخداتطابق . [ ت َ ب ُ ](ع مص ) اتفاق کردن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). ائتلاف و اتفاق و تساوی . (اقرب الموارد). مطابقه و موافقت و اتفاق و اتحاد و یک جهتی و برابری و یکسانی و مشابهت و پیوستگی . (ناظم الاطباء).
تطابقaccommodation 3واژههای مصوب فرهنگستانتغییر فاصلۀ کانونی چشم که در نتیجۀ تغییر شکل عدسی ایجاد میشود و مشاهدۀ اشیا را در فاصلههای متفاوت امکانپذیر میسازد
متطابقلغتنامه دهخدامتطابق . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) اتفاق کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). موافق و مطابق . (ناظم الاطباء). و رجوع به تطابق شود.
تطابقلغتنامه دهخداتطابق . [ ت َ ب ُ ](ع مص ) اتفاق کردن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). ائتلاف و اتفاق و تساوی . (اقرب الموارد). مطابقه و موافقت و اتفاق و اتحاد و یک جهتی و برابری و یکسانی و مشابهت و پیوستگی . (ناظم الاطباء).
دامنۀ تطابقamplitude of accommodationواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ خطی بین نزدیکترین نقطۀ تطابق یا دید واضح تا دورترین نقطۀ تطابق یا دید واضح
تطابقaccommodation 3واژههای مصوب فرهنگستانتغییر فاصلۀ کانونی چشم که در نتیجۀ تغییر شکل عدسی ایجاد میشود و مشاهدۀ اشیا را در فاصلههای متفاوت امکانپذیر میسازد