بهمنانلغتنامه دهخدابهمنان . [ ب َ م َ ] (اِ) نام گلی است مشابه زعفران . (آنندراج ). تثنیه ٔ بهمن . بهمن سرخ و سفید. (یادداشت بخط مؤلف ). بهمنا. بهمن سرخ و بهمن سپید. (ناظم الاطباء). و رجوع به بهمن و بهمنا شود.
بهمنیانلغتنامه دهخدابهمنیان . [ ب َ م َ ] (اِخ ) سلاطین بهمنی شاهاگلبرگه . سلسله ای از سلاطین که در دکن و نواحی مجاور آن (هندوستان ) از 748 - 933 هَ . ق . حکومت کرده اندو مؤسس این سلسله حسن بود که با عنوان علاءالدین گانگو بهمنی
بهمنگانفرهنگ فارسی عمیدجشنی که ایرانیان قدیم، تا چند قرن پس از اسلام، در روز دوم بهمن، بهواسطۀ توافق نام روز با نام ماه میگرفتهاند و در این روز انواع خوراکها پخته و مهمانی میکردهاند؛ بهمنروز.
بهمنینلغتنامه دهخدابهمنین . [ ب َ م َ ن َ ] (اِ) بهمنان و بهمن سرخ و سفید. (ناظم الاطباء). تثنیه ٔ بهمن . دو بهمن سرخ و سفید. و رجوع به بهمن شود.