بقالغتنامه دهخدابقا. [ ب َ ] (اِخ ) محمد بقا. از اولاد خواجه عبداﷲ انصاری است که بسال بیست و شش از جلوس اورنگ زیب درگذشته . او راست : تاریخ مرآت جهان نما که محمدرضا برادر وی مرتب کرده است . این دو بیت از اوست :جا کنم در سایه ٔ آن سرو قدکه رسد از عالم بالا مدد.قدت را سرو خوش بالاس
بیکالغتنامه دهخدابیکا. (اِخ ) دهی از دهستان رودان شهرستان میناب است و 1605 تن سکنه دارد. (از دائرة المعارف فارسی ).
بقالغتنامه دهخدابقا. [ ب َ ] (ع اِمص ) زیست و زندگانی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (فرهنگ نظام ). ماندن در جهان . ضد فنا. (آنندراج ). باقی ماندن . (ترجمان علامه جرجانی ص 27) (زوزنی ). بماندن . (مؤید الفضلاء). عمر و رجوع به بقاء شود <span cl
بکاءدیکشنری عربی به فارسیفرياد زدن , داد زدن , گريه کردن , صدا کردن , فرياد , گريه , خروش , بانگ , بانگ زدن , جار زننده , اشکار , گريان , مبرم
بقیارلغتنامه دهخدابقیار. [ ب َ ] (معرب ، اِ) عمامه و مندیل . دستار. (از دزی ج 2 ص 105): ثم اخرج له جبة واسعة عتابیة و بقیاراً مکملاً و امره ان یلبسهما. (از عیون الانباء ج 1 ص <span class="hl"
بقویلغتنامه دهخدابقوی . [ ب َ وا / ب ُ وا ] (ع اِ) زیست و زندگانی . || رعایت و رحمت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بُقْیا. (منتهی الارب ).
رحمتلغتنامه دهخدارحمت . [ رَ م َ ] (ع اِمص ) رَحْمة. مهربانی . (منتهی الارب ). مهربانی و مرحمت و شفقت . (ناظم الاطباء). مرحمت . شفقت . رأفت . (یادداشت مؤلف ). رحم . رأفت از رحمت رقیق تر است و در آن بر کراهت اقدام نمی شود، در صورتی که در رحمت به مقتضای مصلحت بر مکروه نیز اقدام می شود. (منته
بقیارلغتنامه دهخدابقیار. [ ب َ ] (معرب ، اِ) عمامه و مندیل . دستار. (از دزی ج 2 ص 105): ثم اخرج له جبة واسعة عتابیة و بقیاراً مکملاً و امره ان یلبسهما. (از عیون الانباء ج 1 ص <span class="hl"