لغتنامه دهخدا
برمچیدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) (از: بر + مچ + -یدن ) لامسه کردن و دست مالیدن و سودن عضوی باشد بر عضو دیگر. (برهان ). دست را به نرمی بر بدن کسی مالیدن . (غیاث ) (آنندراج ). آزمودن و تفتیش کردن با دست و سودن و خزیدن و کشیدن . (ناظم الاطباء) : تو