بامدارافرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دارا، آسانگیر، ملایم، نرمشکننده، نجیب، مؤدب، پرتحمل، تهییجناپذیر آزاداندیش، آزادفکر، روشن، باز، دمکرات، لیبرال، آزاد، روشنفکر
روشنفکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال فکر، دانشگاهی، تحصیلکرده انتلکتوئل، آزاداندیش، آزادفکر، لیبرال، بامدارا
tolerantlyدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل تحمل، بامدارا، مدارا امیز، ازادمنش، ازاده، شخص متحمل، دارای سعه نظر