انشامیشلغتنامه دهخداانشامیش . [ ] (اِ) نوعی است از بابونه که عرب او را اقحوان بری خواند. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان نسخه ٔ خطی ). و رجوع به اقحوان و بابونج شود.
انشماصلغتنامه دهخداانشماص . [ اِ ش ِ ] (ع مص ) ترسیدن و بیمناک شدن . (ناظم الاطباء). ترسانده شدن . (از اقرب الموارد).