احراصلغتنامه دهخدااحراص . [ اَ ] (اِخ ) موضعی است مذکور در شعر. و آن رااحراض و اخراص هم روایت کرده اند. (معجم البلدان ).
حَمَلAries, Ari, Ramواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی منطقهالبروج بین دو صورت ثور و حوت که به شکل بره یا قوچ تصور میشود
احراسلغتنامه دهخدااحراس . [ اِ ] (ع مص ) احراس بمکانی ؛ مقیم بودن بجائی . روزگاری در آن مقیم شدن . روزگاری بجائی مقام کردن . (تاج المصادر).