اخراسلغتنامه دهخدااخراس . [ اَ ] (یونانی ، اِ) به یونانی کمثری بری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). امرود. گلابی وحشی .
اخراسلغتنامه دهخدااخراس . [ اِ ] (ع مص ) گنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گنگ گردانیدن . گنگ و لال کردن . گنگلاج کردن .
افراصلغتنامه دهخداافراص . [ اِ ] (ع مص ) دست دادن فرصت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرصت کاری یافتن . (المصادر زوزنی ).
خرصلغتنامه دهخداخرص . [ خ ُ رَ ] (ع اِ) چوبی که بدان انگبین چینند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). ج ، اَخراص . رجوع به خُرُص و خُرص شود.
احراصلغتنامه دهخدااحراص . [ اَ ] (اِخ ) موضعی است مذکور در شعر. و آن رااحراض و اخراص هم روایت کرده اند. (معجم البلدان ).
خرصلغتنامه دهخداخرص . [ خ َ ] (ع مص ) حرز کردن میوه بر درخت و کشت زمین . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || دروغ گفتن . || به تخمین و گمان سخن گفتن . || بستن
خرصلغتنامه دهخداخرص . [ خ ُ ] (ع اِ) خَرص . رجوع به خَرص و خِرص شود. || حلقه ای از زر و سیم . || حلقه ٔ گوشواره . || حلقه ٔ خرد از زیور. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || شاخ
افراصلغتنامه دهخداافراص . [ اِ ] (ع مص ) دست دادن فرصت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرصت کاری یافتن . (المصادر زوزنی ).