ازراعلغتنامه دهخداازراع . [ اِ ] (ع مص ) فرازشدن زراعت . (منتهی الارب ): ازرع الزرع ؛ نبت ورقه و احصد. || ازراع ناس ؛ قدرت یافتن مردم بر زراعت . (منتهی الارب ).
گازرگاهلغتنامه دهخداگازرگاه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 16هزارگزی جنوب باختر فهلیان و شمال رودخانه ٔ کنی . جلگه . گرمسیر، مالاریایی ، دارای 99 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول
گازرگاهلغتنامه دهخداگازرگاه . [ زُ ] (اِخ ) نام موضعی است در شیراز که شیخ سعدی علیه الرحمه در آنجا آسوده است . (برهان ). حد شیراز قریب به مرقد شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی . (آنندراج ).