اجتنابلغتنامه دهخدااجتناب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن . پرهیزیدن . دور شدن . (منتهی الارب ). دوری جستن . تجنب . تجانب . دوری . کناره کردن . گریختن از : مانا جناب بستی با منعمان دهرزین روی باشد از همگان اجتناب تو. مسعودسعد.
اجتنابavoidanceواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی که در آن، فرد از آنچه یادآور موارد ناگوار باشد، دوری میکند
غذاگریزیfood avoidanceواژههای مصوب فرهنگستانسر باز زدن از مصرف غذایی خاص به دلیل اختلالات احساسی یا غیراحساسی متـ . اجتناب از غذا
اجتنابلغتنامه دهخدااجتناب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن . پرهیزیدن . دور شدن . (منتهی الارب ). دوری جستن . تجنب . تجانب . دوری . کناره کردن . گریختن از : مانا جناب بستی با منعمان دهرزین روی باشد از همگان اجتناب تو. مسعودسعد.
اجتنابavoidanceواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی که در آن، فرد از آنچه یادآور موارد ناگوار باشد، دوری میکند
اجتنابلغتنامه دهخدااجتناب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن . پرهیزیدن . دور شدن . (منتهی الارب ). دوری جستن . تجنب . تجانب . دوری . کناره کردن . گریختن از : مانا جناب بستی با منعمان دهرزین روی باشد از همگان اجتناب تو. مسعودسعد.
اجتنابavoidanceواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی که در آن، فرد از آنچه یادآور موارد ناگوار باشد، دوری میکند