حجارةلغتنامه دهخداحجارة. [ ح ِ رَ ] (اِخ ) الحجارة. وادی الحجارة. نام شهری است به اندلس . رجوع به وادی الحجارة و معجم البلدان شود.
حجارةلغتنامه دهخداحجارة. [ ح ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ حَجَر. (معجم البلدان ) (ترجمان القرآن ). و آن برخلاف قیاس است . و در دستور اللغة ادیب نطنزی آمده است که حجارة جمع حجرة است . حجاره . سنگها : شراب او سراب وجامش اودیه و نقل او حجاره و حصای او. م
حجورةلغتنامه دهخداحجورة. [ ح َج ْ جو رَ ] (ع اِ) حاجورة. خیزگیر. (مهذب الاسماء). و آن نوعی لعب یعنی بازی است . (آنندراج ). بازی است مر کودکان را. (ناظم الاطباء).
قیمت اجارة سرمایهrental price of capital, capital service price, user cost of capitalواژههای مصوب فرهنگستانهزینة اجارة یک واحد دارایی سرمایهای در یک دورة زمانی معین
leasesدیکشنری انگلیسی به فارسیاجاره دادن، اجاره، اجاره نامه، کرایه، اجاره دهی، مرتع، اجاره کردن، کرایه کردن
leaseدیکشنری انگلیسی به فارسیاجاره دادن، اجاره، اجاره نامه، کرایه، اجاره دهی، مرتع، اجاره کردن، کرایه کردن