اتحادیهدیکشنری فارسی به انگلیسیalliance, combination, combine, confederacy, federation, league, syndicate, trade, union
اتحادیهفرهنگ فارسی معین(اِ تِّ یُِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - انجمن ، هر انجمنی که اهدافی مشترک داشته باشد. 2 - تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفة مشخص .
نبللغتنامه دهخدانبل . [ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) نوبل . آلفرد برنارد. از دانشمندان و مکتشفان بزرگ جهان و مبتکر جایزه ٔ نبل است . وی به سال 1833 م . در سوئد تولد یافت . پدرش امانوئل ، مهندس ساختمان بود. آلفرد نبل باآنکه تحصیلات کلاسی مرتبی نداشت اما به برکت هوش و پشت
اتحادیهدیکشنری فارسی به انگلیسیalliance, combination, combine, confederacy, federation, league, syndicate, trade, union
اتحادیهفرهنگ فارسی معین(اِ تِّ یُِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - انجمن ، هر انجمنی که اهدافی مشترک داشته باشد. 2 - تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفة مشخص .
اتحادیهدیکشنری فارسی به انگلیسیalliance, combination, combine, confederacy, federation, league, syndicate, trade, union