حبترلغتنامه دهخداحبتر. [ ح َ ت َ ] (اِخ ) ابن ضباب بن خشرم طهوی . مردی از بنوطهیة است . مذاکرات او با ذوالرمة شاعر عرب در الموشح مرزبانی چ 1343 هَ . ق . ص 180 و 181 یاد شده است . و شاید هم او
حبترلغتنامه دهخداحبتر. [ ح َ ت َ ] (ع اِ) روباه . || (ص ) مرد کوتاه بالا. (منتهی الارب ). کوتاه محکم خلق . (مهذب الاسماء). کوتاه فربی . ج ، حباتر.
هبترلغتنامه دهخداهبتر. [ هََ ت َ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصیر. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
ابترلغتنامه دهخداابتر. [ اَ ت َ ] (ع ص ، اِ) بریده دم . بریده دنب . بریده ذنب . بریده دنبال . دم بریده . دنبال بریده . کله . کلته . بکنگ . بی دنبال . بی دنباله . کوتاه دم . کوتاه دنبال . || ناقص . ناتمام : نخست روز که دریا ترا بدید بدیدکه پیش قدر توچون ناقص است
truncationدیکشنری انگلیسی به فارسیکوتاه شدن، کوتاه سازی، برش، ناقص سازی، قطع سر، بی سر سازی، ابتر سازی، تسطیح زوایا