مبتورةلغتنامه دهخدامبتورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) ابتر. دم بریده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از ناظم الاطباء).
مبتکرةلغتنامه دهخدامبتکرة. [ م ُ ت َ ک ِ رَ ] (ع ص ) زنی که در نخستین بار پسر زاید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مبتوتهلغتنامه دهخدامبتوته . [ م َ ت َ ] (ع ص ) زن طلاق بائن یافته . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). زن ِ به طلاق ِ بائن کرده . زنی که او را طلاق داده اند.و رجوع به طلاق شود.
motorsدیکشنری انگلیسی به فارسیموتورها، موتور، اتومبیل، ماشین، محرک، منبع نیروی مکانیکی، حرکت دهنده، اتومبیل راندن
مبتکرةلغتنامه دهخدامبتکرة. [ م ُ ت َ ک ِ رَ ] (ع ص ) زنی که در نخستین بار پسر زاید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).