26 فرهنگ

ترجمه مقاله

move

/mo͞ov/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حرکت، اقدام، نقل مکان، جنبش، تکان، تغییر مکان، نوبت حرکت یابازی، حرکت دادن، حرکت کردن، جنبیدن، تکان دادن، بجنبش دراوردن، بازی کردن، بحرکت انداختن، وادار کردن، تحریک کردن، سیر کردن، متاثر ساختن