26 فرهنگ

informs

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اطلاع می دهد، اطلاع دادن، اگاه کردن، خبرچینی کردن، مطلبی را رساندن، اگاهی دادن، مستحضر داشتن، چغلی کردن، خبردادن از، خبر دادن، گفتن