26 فرهنگ

game

/gām/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازی، مسابقه، شکار، سرگرمی، شوخی، جانور شکاری، یک دور بازی، مسابقه های ورزشی، تفریح کردن، دست انداختن، سرحال