fund/fənd/دیکشنری انگلیسی به فارسیسرمایه، صندوق، وجوه، تنخواه، پشتوانه، ذخیره وجوه احتیاطی، سرمایه ثابت یا همیشگی، سرمایه گذاری کردن، تهیه وجه کردن