26 فرهنگ

disintegrate

/disˈintəˌgrāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجزیه، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن، تجزیه شدن، خرد کردن، فرو ریختن، فاسد شدن