compound/ˈkämˌpound/دیکشنری انگلیسی به فارسیترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی، ترکیب کردن، امیختن، مخلوط کردن، مرکب، چند جزئی، لفظ مرکب