26 فرهنگ

compound

/ˈkämˌpound/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی، ترکیب کردن، امیختن، مخلوط کردن، مرکب، چند جزئی، لفظ مرکب