26 فرهنگ

closures

/ˈklōZHər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بسته شدن، خاتمه، بستار، دریچه، رای کفایت مذاکرات، عمل محصور شدن، درب بطری و غیره، دربستن