analysesدیکشنری انگلیسی به فارسیتجزیه و تحلیل، تحلیل، تجزیه، آزمايش، انالیز، کاوش، جداگری، فرگشایی، استقراء، شی تجزیه شده، مشتق و تابع اولیه، کتاب یا موضوع تجزیه و تحلیل شده