میرزاد
لغتنامه دهخدا
میرزاد. (ن مف مرکب ) مخفف میرزاده . امیرزاده . (از یادداشت مؤلف ) :
این ، چو روز بار لشکر پیش میر میرزاد
وان چوروز عرض پیلان پیش شاه شهریار.
با دهش دست و دین و داد همی باش
میر همی باش و میرزاد همی باش .
این ، چو روز بار لشکر پیش میر میرزاد
وان چوروز عرض پیلان پیش شاه شهریار.
با دهش دست و دین و داد همی باش
میر همی باش و میرزاد همی باش .