مقتفی
لغتنامه دهخدا
مقتفی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) از عقب درآینده . (غیاث ) (آنندراج ). کسی که پیروی می کند دیگری را. (ناظم الاطباء). از پی رونده . پیروی کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
نک پیاپی کاروانها مقتفی
زین شکاف در که هست آن مختفی .
|| آنکه چیزی را برمی گزیند و آن را مخصوص خویشتن می کند.(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتفاء شود.
نک پیاپی کاروانها مقتفی
زین شکاف در که هست آن مختفی .
|| آنکه چیزی را برمی گزیند و آن را مخصوص خویشتن می کند.(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتفاء شود.