معشر
لغتنامه دهخدا
معشر. [ م ُ ع َش ْ ش َ ](ع ص ) ده گوشه . (غیاث ) (آنندراج ). || در شاهد زیر به معنی ده یک اخذ شده آمده است :
وز خمس پی عشر چنویی که دهند آن
این از چه مخمس شد و آن از چه معشر.
|| از انواع مسمط که هر بند آن ده مصراع باشد.
وز خمس پی عشر چنویی که دهند آن
این از چه مخمس شد و آن از چه معشر.
|| از انواع مسمط که هر بند آن ده مصراع باشد.