غادیة
لغتنامه دهخدا
غادیة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) ابر بامدادی . (منتهی الارب ). ج ، غادیات و غوادی . (مهذب الاسماء). ابر که بامداد برآید. (دهار). ابری که بامداد پیدا شود. (غیاث از لطائف و صراح ). || باران بامدادی . (منتهی الارب ). باران بامداد. باران صبحگاهی . باران بامدادین . (دستور اللغة). ضد رائحة. او مطر الغداة و یقابلها الرائحة. (اقرب الموارد) :
کنت بالری فاستقت غللی
من غوادی سحابة مدرار.
علیک تحیة الرحمن تتری
برحمات غواد رایحات .
|| بامداد. (غیاث از لطائف ) (صراح ) :
کاروان در کاروان زین بادیه
میرسد در هر مسا و غادیه .
|| غادیة الیهود؛ الجماعة التی تغدر منهم . (اقرب الموارد).
کنت بالری فاستقت غللی
من غوادی سحابة مدرار.
علیک تحیة الرحمن تتری
برحمات غواد رایحات .
|| بامداد. (غیاث از لطائف ) (صراح ) :
کاروان در کاروان زین بادیه
میرسد در هر مسا و غادیه .
|| غادیة الیهود؛ الجماعة التی تغدر منهم . (اقرب الموارد).