شامگاهی
لغتنامه دهخدا
شامگاهی . (ص نسبی ) منسوب به شامگاه .
- ابر شامگاهی ؛ ابر که بوقت مغرب برآید. ابر که بوقت فروشدن خورشید و آغازیدن شب بر آسمان پیدا آید و ببارد :
همی نثار کند ابر شامگامی دُر
همی عبیر کند باد بامدادی آس .
- نماز شامگاهی ؛ نماز هنگام شام . نماز که بوقت مغرب خوانند. نماز که پس از فروشدن آفتاب و آغاز شدن شب خوانند :
نماز شامگاهی گشت صافی
ز روی آسمان ابر معکن .
و رجوع به نماز شام شود.
- ابر شامگاهی ؛ ابر که بوقت مغرب برآید. ابر که بوقت فروشدن خورشید و آغازیدن شب بر آسمان پیدا آید و ببارد :
همی نثار کند ابر شامگامی دُر
همی عبیر کند باد بامدادی آس .
- نماز شامگاهی ؛ نماز هنگام شام . نماز که بوقت مغرب خوانند. نماز که پس از فروشدن آفتاب و آغاز شدن شب خوانند :
نماز شامگاهی گشت صافی
ز روی آسمان ابر معکن .
و رجوع به نماز شام شود.