سرواده
لغتنامه دهخدا
سرواده . [ س َرْ دَ / دِ ] (اِ) قافیه ٔ شعر همچو بهار و نگار و هزار و زمین و کمین و امین . حرف دال در این لغت و لغت ماقبل بنا بر قاعده ٔ کلی نقطه دار است . (برهان ). قافیه باشد. (اوبهی ). قافیه ٔ شعر. (رشیدی ) :
به شعر خواجه منم داد شاعری داده
بجای خویش معانی از او و سرواده .
رجوع به سرواره شود.
به شعر خواجه منم داد شاعری داده
بجای خویش معانی از او و سرواده .
رجوع به سرواره شود.