مدموغ/madmuq/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آنکه سرش شکسته و جراحت به دماغش رسیده باشد؛ کسی که صدمه و آفت به مغز وی وارد شده.۲. احمق؛ گول.