26 فرهنگ

مدموغ

/madmuq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. آن‌که سرش شکسته و جراحت به ‌دماغش رسیده باشد؛ کسی که صدمه و آفت به ‌مغز وی وارد شده.
۲. احمق؛ گول.