لنبر/la(o)mbar/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) [عامیانه] کفل؛ سرین.۲. [قدیمی] فربه؛ قویهیکل؛ لمتر؛ لنبک؛ لبه.