شاندن/šāndan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشانه کردن؛ شانه زدن موی: ◻︎ جهان به آب وفا روی عهد میشوید / فلک به دست ظفر جعد ملک میشاند (انوری: ۱۴۴).