26 فرهنگ

شاندن

/šāndan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

شانه کردن؛ شانه ‌زدن موی: ◻︎ جهان به آب وفا روی عهد می‌شوید / فلک به‌ دست ظفر جعد ملک می‌شاند (انوری: ۱۴۴).