سن/sen/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهعشقه؛ گیاهی که بر درخت میپیچد: ◻︎ هست بر خواجه پیخته زفتن / راست چون بر درخت پیچید سن (رودکی: ۵۰۵).