26 فرهنگ

ترجمه مقاله

سرادق

/sorādeq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. سراپرده.
۲. خیمه.
۳. چادری که بالای صحن خانه بکشند.
۴. غبار یا دود که از اطراف چیزی بلند شود و آن را فراگیرد.