26 فرهنگ

دوبین

/dobin/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کسی که یک چیز را دوتا ببیند؛ چپ‌چشم؛ چشم‌گشته؛ لوچ؛ احول؛ گاج؛ گاژ؛ کاچ؛ کوچ.