ترجمه مقاله

دوبین

dobin

کسی که یک چیز را دوتا ببیند؛ چپ‌چشم؛ چشم‌گشته؛ لوچ؛ احول؛ گاج؛ گاژ؛ کاچ؛ کوچ.

احول، کژبین، لوچ

ترجمه مقاله