26 فرهنگ

خشکسار

/xošksār/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

مبهوت؛ بهت‌زده؛ سرگردان: ◻︎ چون سیرت چرخ را بدیدم / کاو کرد نژند و خشکسارم (ناصرخسرو۱: ۳۴۴).