26 فرهنگ

ترجمه مقاله

برلیان

/bereliyān/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. درخشان؛ درخشنده؛ براق.
۲. شفاف.
۳. (اسم) الماس بی‌رنگ و شفاف؛ الماس درشت و گران‌بها که برای درخشش بیشتر آن را تراش داده‌اند.