لغتنامه دهخدا
باکانت . (اِخ ) نام تصنیفی است از اوری پید که برای باکوس رب النوع شراب ساخته شده و مفادش اینست : پانته پادشاه شهر تب در زمان حکمرانی خود عبادت باکوس را با آن اعمال قبیج و زشت منع کرد. عبادت چنین بود که در هر سال در مدت چند روز معین زنان شهر از هر طبقه عریان می گشتند و پوست بب