مواقعلغتنامه دهخدامواقع. [ م َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ موقع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ موقع به معنی جاها و محلها. (از غیاث ). و رجوع به موقع شود. || ج ِ موقعة. (اقرب الموارد). ج ِ موقعة به معنی جاها و محلها. (آنندراج ). و رجوع به موقعة شود. || ج ِ میقَعَة. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به می
مواقةلغتنامه دهخدامواقة. [ م َ ق َ ] (ع مص ) مَوق . موق . مؤوق [ م ُ ئو ] . بمردن و هلاک گشتن . (منتهی الارب ). مردن و هلاک گردیدن کسی . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
مواقةلغتنامه دهخدامواقة. [ م ُ ق َ ] (ع مص ) گول گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موق . مؤوق [ م ُ ئو ] . (منتهی الارب ). احمق شدن .(تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به موق و مؤوق شود.
مواقعاتلغتنامه دهخدامواقعات . [ م ُ ق َ ] (ع اِ) ج ِ مواقعه و مواقعت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مواقعه و مواقعت شود.
مواقعتلغتنامه دهخدامواقعت . [ م ُ ق َ / ق ِ ع َ ] (از ع ، اِمص ) جنگ . حرب . جنگ کردن . حرب کردن : پیش از مواقعت ومصادمت او هزیمت عار دارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 414). || آرمیدن با زن . آمیزش . هم بستری
مواقعهلغتنامه دهخدامواقعه . [ م ُ ق َ ع َ / ق ِ ع ِ ] (از ع ، اِمص ) مواقعة. مواقعت . نبرد و پیکار. (ناظم الاطباء). حرب : ابوالفضل هروی منجم با مؤیدالدوله مواضعه کرده بود که در آن مواقعه صبر می کند تا مریخ به درجه ٔ هبوط رسد. (ترجمه ٔ ت
مواقعةلغتنامه دهخدامواقعة. [ م ُ ق َ ع َ ] (ع مص ) با هم به جنگ و محاربه درافتادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنگ کردن کسی با کسی و در محاربه ٔ او افتادن . (ناظم الاطباء). وقاع . مقاتله . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی در جنگ بایستادن . (المصادر زوزنی ). || آرمیدن با زن و مخالطت نمودن با زن . (ا
مواقعاتلغتنامه دهخدامواقعات . [ م ُ ق َ ] (ع اِ) ج ِ مواقعه و مواقعت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مواقعه و مواقعت شود.
مواقعتلغتنامه دهخدامواقعت . [ م ُ ق َ / ق ِ ع َ ] (از ع ، اِمص ) جنگ . حرب . جنگ کردن . حرب کردن : پیش از مواقعت ومصادمت او هزیمت عار دارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 414). || آرمیدن با زن . آمیزش . هم بستری
مواقعهلغتنامه دهخدامواقعه . [ م ُ ق َ ع َ / ق ِ ع ِ ] (از ع ، اِمص ) مواقعة. مواقعت . نبرد و پیکار. (ناظم الاطباء). حرب : ابوالفضل هروی منجم با مؤیدالدوله مواضعه کرده بود که در آن مواقعه صبر می کند تا مریخ به درجه ٔ هبوط رسد. (ترجمه ٔ ت
مواقعةلغتنامه دهخدامواقعة. [ م ُ ق َ ع َ ] (ع مص ) با هم به جنگ و محاربه درافتادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنگ کردن کسی با کسی و در محاربه ٔ او افتادن . (ناظم الاطباء). وقاع . مقاتله . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی در جنگ بایستادن . (المصادر زوزنی ). || آرمیدن با زن و مخالطت نمودن با زن . (ا