طاقنصرتtriumphal archواژههای مصوب فرهنگستانطاقی که به یادبود پیروزی خاصی، بهویژه پیروزی در جنگ، میسازند
طاق نصرتلغتنامه دهخداطاق نصرت . [ ق ِ ن ُ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کازه و تالار و عمارت چوبی و غیره که برای سرداران و پادشاهان پیروز هنگام بازآمدن از سفر یا جنگ آذین بندی کنند. خوازه بستن . قوس النصر. طاق پیروزی . کوپله . خوازه . گنبد. قبه : مجلس سنا رأی دادکه شکرانه
نسردلغتنامه دهخدانسرد. [ ن َ رُ / ن َ س ُ / ن ُ س ُ ] (اِ) شکاری . (برهان قاطع) (از جهانگیری ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). شکارکننده . (برهان قاطع). صیاد. (ناظم الاطباء).
نصرتلغتنامه دهخدانصرت . [ ن ُ رَ ] (اِخ ) نصراﷲ (میرزا...) اردبیلی متخلص به نصرت از عرفا و شعرای قرن سیزدهم است و به روایت هدایت در زمان ولیعهدی محمدشاه معلم وی بود و چون محمدشاه به سلطنت رسید مقام صدارت را به وی تکلیف کرد و او نپذیرفت ، میرزا نصراﷲ در دوران سلطنت محمدشاه به عزت و قدرت زیست و
نصرتلغتنامه دهخدانصرت .[ ن ُ رَ ] (ع اِمص ، اِ) یاری کردن . یاری دادن . (غیاث اللغات ) (از بهار عجم ). دستگیری . حمایت . کمک . یاری . اعانت . (ناظم الاطباء). یاری . یاریگری . نصر. (یادداشت مؤلف ). معاونت . نصرة. رجوع به نصرة شود : نصرت از ایزد عز ذکره باشد. (تاریخ بیه
انتصاردیکشنری عربی به فارسیپيروزي , فتح , جشن فيروزي , پيروزمندانه , فتح وظفر , طاق نصرت , غالب امدن , پيروزشدن
خوازهفرهنگ فارسی عمیدنوعی چوببست برای چراغانی و آذینبندی؛ طاق نصرت: ◻︎ منظر او بلند چون خوازه / هریکی زو به زینتی تازه (عنصری: ۳۶۹).
خوازهفرهنگ مترادف و متضاد۱. حجله، طاق، نصرت، قبله ۲. چوببست، چوببند ۳. تمایل، میل، رغبت ۴. آرزو، تمنا، خواهش
خوازهفرهنگ فارسی معین(خا زِ)(اِ.) 1 - طاق نصرت ، چوب بستی برای چراغانی و آذین بندی . 2 - قبه ای از گل ها و ریاحین . 3 - خواهش ، میل .