شهرودلغتنامه دهخداشهرود. [ ش َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاهرود. هر نهر ورودخانه ٔ بزرگ را گویند عموماً. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (جهانگیری ) (انجمن آرا). رجوع به شاهرود شود. || نام سازی است مانند موسیقار که رومیان در بزم و رزم نوازند. (برهان ). نام سازی . (ناظم الاطباء) (غیاث ) (از جهانگیری ). شمس
شهرودلغتنامه دهخداشهرود. [ ش َ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در عراق . (برهان )(غیاث ). ظاهراً مراد شاهرود است . یکی از دو شعبه ٔ سپیدرود که به دریای خزر ریزد. رجوع به شاهرود شود.
شهرودلغتنامه دهخداشهرود. [ ش َ ] (اِخ ) نام شهری است در ملک عراق که خسرو پرویز بر لب رودخانه ٔ شهرود بنا کرده بود و بنام آن رودخانه موسوم ساخته . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) : شدنداز مرز موقان سوی شهرودبنا کردند شهری از می و رود.نظامی
شهرودفرهنگ فارسی عمید= شاهرود: ◻︎ بکرده راست با مزمار شهرود / بکرده راست با بربط ربابا (منوچهری: ۲۱۲).
شهروذلغتنامه دهخداشهروذ. [ ش َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاهرود. شاهرود. رود بزرگ ، و مصحف آن شهروز است . (از حاشیه ٔ برهان ). رجوع به شهروز شود.
شعریاتلغتنامه دهخداشعریات . [ ش َ ع َ ری یا ] (ع اِ) ج ِ شَعَری ّ. (ناظم الاطباء). رجوع به شَعَری ّ شود. || جوجه های کرکس . (از اقرب الموارد).
شهروزلغتنامه دهخداشهروز. [ ش َ ] (اِ مرکب ) مصحف شهروذ = شهرود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی شهرود است که رودخانه ٔ بزرگ باشد. (برهان ) (از جهانگیری ) (از ناظم الاطباء) (ازآنندراج ). || ساز رومیان و غیره . (برهان )(آنندراج ). || آلتی از آلات موسیقی و آنراحکیم بن احوص سغدی در سنه ٔ سیصد هجری
ده رودلغتنامه دهخداده رود. [ دَه ْ ] (اِ مرکب )(اصطلاح موسیقی ) سازی است که باربد می نواخته و ده زه و وتر داشته است . (گنجینه ٔ گنجوی ص 68) : حدیث باربدبا ساز ده رودهمان آرامگاه شه به شهرود.نظامی .
شاهرودلغتنامه دهخداشاهرود. (اِ مرکب ) آب بزرگ . رود بزرگ . مطلق رود بزرگ . || نام سازی است که آن را شهرود نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). نام سازی است مانند نی که اکثر و اغلب رومیان دارند و در بزم و رزم بنوازند. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان قاطع) (رشیدی ). سازی مانند نی که رومیان نوازند. (انجمن آرا)
شاهرودفرهنگ نامها(تلفظ: šāhrud) (شاه = جزء پیشین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' اصلی ' و ' مهم ' + رود = فرزند به ویژه پسر) ، (به مجاز) فرزند (پسر) عزیز و گرامی ؛ نوعی ساز (شهرود) ؛ رود بزرگ ، رودخانه بزرگ .
هلی کتیلغتنامه دهخداهلی کتی . [ هََ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان آمل که 105 تن سکنه دارد. آب آن از شهرود هراز و چشمه ها و محصول عمده اش برنج و غله و نیشکر و کاردستی زنان بافتن شال و کتان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3