شترمآبلغتنامه دهخداشترمآب . [ ش ُ ت ُ م َ ] (ص مرکب ) اشترمآب . بیش از حد لزوم موقر و بطی ٔ و بسته کار. بسیار موقر. متین زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرست . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اشترمآب شود.
شترمآبیلغتنامه دهخداشترمآبی .[ ش ُ ت ُ م َ ] (حامص مرکب ) اشترمآبی . وقار و متانت زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرستی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اشترمآبی شود. || در تداول عامه یک دندگی و قرصی و پافشاری در کار. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || کینه توزی و بطور خلاصه داشتن صفاتی
مآبلغتنامه دهخدامآب . [ م َ ] (ع مص ) بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بازگشتن . اَوب . اِیاب . اِیّاب . اَوبَة. اَیبَة. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آب من سفره اوبا و مآباً؛ از سفر خویش بازگشت . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) بازگشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم ده
شترمآبیلغتنامه دهخداشترمآبی .[ ش ُ ت ُ م َ ] (حامص مرکب ) اشترمآبی . وقار و متانت زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرستی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اشترمآبی شود. || در تداول عامه یک دندگی و قرصی و پافشاری در کار. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || کینه توزی و بطور خلاصه داشتن صفاتی