ترجمه مقاله

سرانداز

sar[']andāz

۱. کناره یا قالیچه‌ای که بالای اتاق بر سر فرش‌های دیگر پهن کنند.
۲. [قدیمی] پارچه‌ای که زنان روی سر خود می‌اندازند.
۳. [قدیمی] چوب بلند و ستبر که روی دیوار اتاق یا پیش ایوان بخوابانند و سر چوب‌های سقف را روی آن بگذارند.
۴. (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] بی‌باک؛ بی‌پروا؛ دلیر.
۵. (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] از سرگذشته؛ از جان‌گذشته.
۶. (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] آن‌که در راه معشوق سر بدهد: ◻︎ سرانداز در عاشقی صادق است / که بدزهره بر خویشتن عاشق است (سعدی۱: ۱۱۳).

۱. چادر، شمد، معجر، مقصوره، مقنعه، واشام
۲. ازجانگذشته، بیباک

ترجمه مقاله