اندیدنلغتنامه دهخدااندیدن . [ اَ دَ ] (مص ) تعجب کردن . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء). متعجب شدن . (ناظم الاطباء). || سخنی که از روی حیرت و تعجب گفته شود. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). || سخنی که از روی شک و ریب و آهستگی گفته شود. (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنند
آژندیدنلغتنامه دهخداآژندیدن . [ ژَ دی دَ ] (مص ) آژندن . ملات و گل میان دو خشت یا آجر و سنگ گستردن دوسانیدن آن دو را.
اژندیدنلغتنامه دهخدااژندیدن . [ اَ ژَ دی دَ ] (مص ) گل و ملاط میان دو خشت و جز آن گستردن ، پیوستن آن دو را. آژندیدن .
آژندیدنفرهنگ فارسی عمیدپر کردن درزهای سنگ یا آجر با گل یا ملاط؛ کشیدن گل روی سنگ یا آجر هنگام ساختن دیوار.