ظهریلغتنامه دهخداظهری . [ ظِ ری ی ] (ع ص ) پس پشت انداخته . فراموش کرده . قوله تعالی : ورأکم ظهریاً (قرآن 92/11)؛ أی بظهر و هو ان تنساه و تغفل عنه . (مهذب الاسماء). || شتر آما
ظهوریلغتنامه دهخداظهوری . [ ظُ ] (اِخ ) از قدمای شعرای عثمانی است منسوب به خانواده ٔ دلبندزاده از اهل مناستر و به همانجا درگذشته است .
ظهوریلغتنامه دهخداظهوری . [ ظُ ] (اِخ ) تبریزی . شاعری است . از اوست :چه رشک میبری ای دل به کشتگان غمش تو هم به مقصد خود میرسی شتاب مکن .
ظهوریلغتنامه دهخداظهوری . [ ظُ ] (اِخ ) ترشیزی . از شعرای خراسان است . او به هندوستان مسافرت کرد و به خدمت ابراهیم عادلشاه ثانی رسید و ساقی نامه ٔ خود را که حاوی چهارهزار بیت است
ظهوریلغتنامه دهخداظهوری . [ ظُ ] (اِخ ) شیرازی . شاعری است . از اوست :تو پاک دامنی از ما ز رشک نزدیک است که سر به وادی تهمت دهی گمان مرااگر دروغ وگر راست حرفها دارم ز غیر زود ببر