وظبلغتنامه دهخداوظب . [ وَ ] (ع مص ) سپردن زیر پای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سپردن چیزی را زیر پای . (آنندراج ). پایمال کردن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
ظبيدیکشنری عربی به فارسیبزکوهي , جنس نر اهو وحيوانات ديگر , قوچ , دلا ر , بالا پريدن وقوز کردن(چون اسب) , ازروي خرک پريدن , مخالفت کردن با (دربازي فوتبال وغيره) , جفتک , جفتک انداختن ,
ظبةلغتنامه دهخداظبة. [ ظُ ب َ ] (ع اِ) دَم شمشیر یا طرف تیزی آن یا دَم سنان و مانند آن .ج ، اَظْب (اَظْبی )، ظُبات ، ظُبون ، ظِبون ، ظُبی ̍.
وظبةلغتنامه دهخداوظبة. [ وَ ب َ ] (ع اِ) فرج ستورمادگان شکافته سم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرج مادیان و سایر ستور[ ان ] سم شکافته . (از ناظم الاطباء).